حمیدرضا بوجاریان-خبرنگار:یکی از ده‌ها معتاد و کارتن‌خوابی بود که بوستان «هرندی» را برای گذراندن روز و شب انتخاب کرده بود.

هرندي و كوه نوردي

شاید کسی فکرش را نمی‌کرد مرد لاغر اندامی که نمی‌توانست حتی برای لحظه‌ای روی پای خودش بایستد به جایی برسد که فتح «قله دماوند» برایش به تفریحی معمولی تبدیل شود. «داود یاریاری» پس از فتح ۲۴ باره قله دماوند، با ما همراه شده است تا بعد از ۱۲ سال دوباره به بوستان هرندی بیاید و نشانمان دهد کجای این بوستان کارتن‌خوابی می‌کرده و بگوید از نظر او این محله چه تغییری کرده است.  

این روزها در یکی از شعبه‌های دادگستری مسئول کپی گرفتن از مدارک مراجعان است تا کمکی شود برای رسیدگی بهتر به امور شهروندان. تقریباً در محل کارش همه از سابقه نه چندان درخشانی که دارد، خبر دارند و با احترامی که ناشی از اراده پولادینش برای ترک اعتیاد و بازگشت دوباره به زندگی است، از او یاد می‌کنند. وقتی با «داود یاریاری» قرار گفت‌وگو در بوستان هرندی را می‌گذارم،

می‌پذیرد که با وجود خطراتی که حضور یک بهبودیافته در محله‌ای مملو از معتاد برایش دارد، برایمان از روزهای کارتن‌خوابی و اعتیادش در بوستان هرندی بگوید. با موتور رنگ و رو رفته‌ای می‌آید و نخستین چیزی که نظرش را جلب می‌کند، تغییر بافت بوستان است: «حدود ۱۲ سال است که به این محله نیامده‌ام. آن روزها بوستان هرندی وجود نداشت. جایی که الان بوستان شده است خاکی بود. از زیبایی و گل و چمن هم خبری نبود و تا چشم کار می‌کرد خانه‌های نیمه تخریب شده و فرسوده و زمین خاکی بود که معتادان و فروشندگان مواد در آن جولان می‌دادند. الان دیگر آن زمین خاکی وجود ندارد، اما چیزی که تغییر نکرده است معتادان و فروشندگان موادمخدر در محله است مانند گذشته فراوانند.»

  •  هرندی زیبا و آباد شده 

آقا داود با اینکه سال‌هاست به بوستان هرندی نیامده اما خوب می‌داند پاتوق کارتن‌خوابی و مصرف موادش کجای بوستان است. با وارد شدن به عمق بوستان، جمعیت مصرف‌کنندگان مواد که هرکدام گوشه‌ای را برای خلوت خود انتخاب کرده‌اند هم بیشتر می‌شود. داود با دست نقطه‌ای را که مملو از گل و گیاه است نشان می‌دهد و می‌گوید: «اینجا روزگاری خانه‌ام بود هرندی مثل امروز گل و چمن‌آرایی شده نبود و در یک کلام این‌قدر زیبا نبود.

زمین خاکی و پر از سنگ و کلوخ بود و راه رفتن در آن سخت بود، چه برسد به اینکه بتوان در آن خوابید. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود روزهایی را که کارتنی پیدا کرده بودم و از آن به‌عنوان زیرانداز استفاده می‌کردم. آنقدر روی کارتن خیس و گلی خوابیده بودم که از سوز سرما حتی نای ایستادن هم نداشتم.» یاریاری از روزهای سختی که بر او گذشته است بیشتر می‌گوید: «مدتی که در هرندی بودم مشکلات ریزودرشت زیادی سراغم آمد. چون مواد در هرندی راحت پیدا می‌شد همه سختی‌ها را به جان خریدم. مدتی در محله ماندم اما کم‌کم اوضاع فرق کرد. مجبور شدم به منطقه ۷ که نزدیک خانه خودمان بود بروم و آنجا را پاتوق کنم.»

  •  هرندی‌نشینان در رفاهند!  

او به معتادانی که، خیّری در ظروف یکبارمصرف برایشان غذا و نوشابه آورده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: «روزهایی که در هرندی بودم اصلاً غذا پیدا نمی‌شد. چند بار آنقدر گرسنه بودم که مجبورشدم زاغ یک مغازه ساندویچی همین نزدیکی را چوب بزنم و چند نان ساندویچی را بدون اجازه بردارم تا گرسنگی‌ام را برطرف کنم. اوضاع آنقدر بد بود که خیلی وقت‌ها غذایی‌گیر نمی‌آمد که بخورم.» این قهرمان کوهنوردی حرفش را این‌طور ادامه می‌دهد: «مدت‌هاست تشکل‌های مردمی به معتادان در هرندی امدادرسانی می‌کنند. چه کسی فکرش را می‌کرد روزگاری افرادی پیدا شوند که غذای گرم و با کیفیت به معتادان بدهند و حتی همراهش نوشابه و دسر هم توزیع شود. راستش را بخواهید فکر می‌کنم معتــــادان و کارتن‌خواب‌های این محله امروز در رفاهنـد و وضعشــان از گذشتگانشان خیلی بهتر است.»

  • حامی آسیب‌دیدگان باشیم

داود اهل ورزش شده است و توانایی امروزش را مرهون ورزش کردن می‌داند. او تنها به فکر فتح قله کوه‌ها نیست و توانسته با عزمی که دارد با معنا کردن «خواستن» به «توانستن» برسد. او می‌گوید از اینکه بعد از مدت‌ها به هرندی آمده است احساس عجیبی دارد: «خیلی‌ها فکر می‌کنند کسانی که در هرندی و خیابان‌های اطراف آن در دام اعتیاد گرفتار شده‌اند، افرادی‌اند که نمی‌توانند خودشان را نجات دهند و زندگی عادی داشته باشند.»

یاریاری از مردم می‌خواهد نگاهشان را به محله‌های آسیب‌دیده‌ای مانند هرندی تغییر دهند و کمک کنند تا بتوان افرادی را برای بازگشت به زندگی ترغیب کرد: «اگر نگاه همه به معتادان این محله براساس کرامت انسانی و همدلی برای درمان باشد، معتادان زیادی هستند که از این وضع خسته شدند و برای نجات دنبال یک حامی هستند. اگر حامی باشد، قول می‌دهم هرندی به نقطه آغاز و نه پایان زندگی بسیاری تبدیل می‌شود.» داود این‌روزها دنبال کار بهتری می‌گردد و همشهری محله را واسطه می‌کند تا یک کارفرمای خیّر به او شغل مناسب‌تری بدهد.

کد خبر 424166

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha